Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (292 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
water level
U
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
handcar
U
چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
arrow pointer
U
پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
microspacing
U
خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
locket
U
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
lockets
U
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
hypodermic syringe
U
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
clipboards
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
clipboard
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
write protect
U
قسنت کوچکی در فلاپی دیسک که حرکت داده شود مانع هر گونه نوشتن یا پاک کردن دیسک میشود
packs
U
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
punch
U
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punched
U
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
pack
U
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
jetevator
U
فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
punches
U
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
named airport of departure
U
فرودگاه معین برای حرکت
named departure point
U
نقطه مشخص برای حرکت
marching orders
U
فرمان حرکت برای جنگ
transhumant
U
حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
brush block
U
سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
fin
U
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fins
U
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
quartz clock
U
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
heading select feature
U
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
go baseline
U
حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
rocker arm
U
اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
enroute personnel
U
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
flops
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
golf car
U
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
hydroplane
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
counter disengagement
U
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
low low
U
حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین
flopped
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
stunt
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
hydroplanes
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
stunts
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
bell crank
U
اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
stunting
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
hydroplaned
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
flop
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
stop
[Engineering]
U
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
deflector
U
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
end stop
[Engineering]
U
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
boost rocket
U
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
attitude motor
U
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
skate off
U
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
hypoid
U
چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر
bracket
U
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
pedrail
U
اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
capturing
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
hanger
U
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
CD
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CDs
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
half area
U
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
hangers
U
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
passed
U
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passes
U
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
check point
U
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
pass
U
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
technical escort
U
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
stroboscope
U
وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
control column
U
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
solids
U
چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
solid
U
چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
gyro
U
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
differential spoilers
U
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
aircraft arresting hook
U
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
taxiway
U
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
movement credit
U
وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون
via
U
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
voyage repairs
U
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
plotters
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
smallness
U
کوچکی
exiguity
U
کوچکی
pettiness
U
کوچکی
tininess
U
کوچکی
littleness
U
کوچکی
markers
U
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker
U
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
emigration
U
درون کوچکی
back
U
نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
backs
U
نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
(not a) ghost of a chance
<idiom>
U
حتی یک شانس کوچکی
overlaying
U
بخش کوچکی از برنامه
detail
U
بخش کوچکی از یک شرح
overlays
U
بخش کوچکی از برنامه
microcephalia
U
سر کوچکی جمجمه کوچک
overlay
U
بخش کوچکی از برنامه
detailing
U
بخش کوچکی از یک شرح
epsilon
U
مقدار کوچکی از هر چیز
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
landaulet n
U
گردونه کوچکی که پوششی دارد
puniness
U
تازه کاری جوانی کوچکی
card
U
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
parcels
U
دسته قطعه کوچکی از زمین
dolly
U
چرخ کوچکی شبیه قرقره
cards
U
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
lobular
U
شبیه قطعه کوچکی از چیزی
dollies
U
چرخ کوچکی شبیه قرقره
parcel
U
دسته قطعه کوچکی از زمین
he has a small p in shimran
U
او ملک کوچکی درشمیران دارد
canard
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
vestries
U
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
vestry
U
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
kit or kit violon
U
ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
racket ball
U
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
leprechaun
U
جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد
coppice wood
U
بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
centriole
U
ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
copsewood
U
بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
flocculus
U
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
salami technique
U
سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
doodad
U
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
slab
U
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
slabs
U
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
doodads
U
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
superscript
U
ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
ligule
U
زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
credit union
U
موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
bronchial tubes
U
برنشهای متوسط نایژه و مجراهای کوچکی که از آن منشعب میشود
gablet
U
[سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند]
[معماری]
undergrowth
U
بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
altar-niche
U
[تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
vacuole
U
گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
fescue
U
چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد
holm
U
جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
swagger cane
U
عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
rockoon
U
پرتابه یا موشک کوچکی که بوسیله بالون درارتفاع زیادمنفجر شود
estuary
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
pin
U
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
vanity boxŠcaseŠor bag
U
قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
estuaries
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
lanternpinion
U
چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
junctions
U
جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
junction
U
جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
pinned
U
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinning
U
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
kilderkin
U
چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
sachet
U
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
vaude
U
نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
epicanthus
U
لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
sachets
U
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
axle stub
U
اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
etna
U
فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
accelerating pump
U
پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
anlage
U
اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
foot block
قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
loader
U
بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد.
erase
U
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
erased
U
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
erases
U
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
Recent search history
Forum search
2
New Format
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1
Potential
1
incentive
1
affixation
1
gorse melatonin
1
if you have any question please ask us , we are here to help
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com